جايگاه مناظره و مباحثة ارزش‏مند در نهضت آزادانديشي

صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::مقالات
::حجاب و عفاف در آثارشعرا و نویسندگان
::جايگاه مناظره و مباحثة ارزش‏مند در نهضت آزادانديشي
::مسألة شرّ در نگاه فلسفي امام سجّاد ( ع )
::پیامبر ( ص ) و عدالت اجتماعی
::پیامدهای تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی در امور آموزشی زنان
::سیره عملی پیامبر (ص) در اخوّت اسلامی
::ادبیّات میراث دار ارزش های اخلاقی و اجتماعی
::گلایه ها و شِکوه های ملّا محمّد تقی ناهیدی
::نقش رهنمودهای امام خمینی (ره) در پیوند عاشورا و قیام 15 خرداد
::انسان در منابع اصيل اسلامي ( قرآن و حديث )
::داستان شراره های گل
::ابوتراب جلی
::اسراف و تبذیر از منظر امام علی (ع)
::اصطلاحات قرآنی در ارتباط با الگوی مصرف
::اصلاح الگوی مصرف در بیان شاعران
::اقتصاد سالم از دیدگاه قران و ائمه اطهار
::الگوهاي رفتاري و اخلاقي از ديدگاه قرآن و پيامبر (ص)1
::امام علی(ع)، دشمن شناسی و دشمن ستیزی
::امنیت پایدار و آرامش روانی جامعه در قرآن
::اندیشه شیعی و جهانی شدن حکومت اسلامی
::تسبیح موجودات در نهج البلاغه
::اندیشه های اجتماعی و انسانی در شعر هوشنگ ابتهاج و قیصر امین پور
::جایگاه رستاخیز در اشعار شاعران ایران
::تأثیر قرآن و احادیث در دیوان شهریار
::عرفان سعدی در بوستان
::بحر طویلی در ترغیب و ترویج فرهنگ وقف در بین اقشار جامعه
::خرافه شويي در آثار استاد مطهّری
::معناشناسی «فتنه» در قرآن
::ديدگاه قرآن به نقش زن در جامعه و تاريخ
::تأثير قرآن در سلوک فردی و اجتماعی
::تأثير قرآن بر شعر تعليم
::جایگاه پیامبر اعظم (ص) در ادبیّات معاصر فارسی
::سیره ی حکومتی و سیاسی پيامبر اعظم (ص)
::اندرزهای حکیمانه ی رودکی
::اقدامات امیرکبیر در صنعتی کردن ایران و مبارزه با استعمار اقتصادی
::الگوبرداری نسل جوان از قرآن و سیرۀ معصومین
::داستان کوتاه و روی کرد نویسندگان زن شهرستان دزفول به آن
::نقش و موقعیّت زن در سیرة نظری و عملی پیامبر اعظم ( ص )
::نقش شاعران و نویسندگان در معرّفی و تعمیق منازعه ی مشروطه و مشروعه
::انفاق و روزی حلال در قرآن و احادیث
::تبیین توان مندیها، فرصت ها و تهدیدات آموزش عالی در توسعه ی فرهنگی ـ اجتماعی ایران و کشورهای منطقه
::ائمّۀ اطهار تجلّی بهترین الگوی مصرف
::حمایت های حاج ملّاعلی کنی از فقرا و ایتام
::شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه و استفاده از آنها در سالم سازی فضای فرهنگی، رشد آگاهی ها و فضایل اخلاقی
::عوامل همگرا و واگرا در اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی
::خشونت خانوادگي، زمينه، عوامل و راهكارها
::معيارهاي تميز حق و باطل در قرآن كريم
::تربيت اجتماعي در سيرة معصومين ( ع )
::زنان نامدار شیعة عصر رضوی ( ع )
::نقش پیامبر ( ص ) در پیدایش نهضت آزاد اندیشی
::مدنیّت و مفهوم آن از دیدگاه پیامبر اسلام ( ص )
::جانبازان شیمیایی
::چشم انداز زن ایرانی و پژوهش در قرن بیست و یکم
::سیره ی فرهنگی و اجتماعی امام رضا (ع)
::عشق و محبّت از ديدگاه عرفای معاصر
::نامه ای به امام رضا (ع)
::نوآوری قرآن کریم در موضوع عصمت پیامبران و مقایسه ی آن با تورات
::بررسی جریان داستان کوتاه پس از انقلاب
::علی بن مهزیار اهوازی و ارتباط او با امامان هم عصرش
::شب عاشورا
::آزادگی و ساده زیستی در زندگی شهید مدرّس
::حقوق اجتماعی زنان از منظر قرآن
::تشويق به انديشمندي و تبيين آزادي بيان در چهار چوب قانون
::جايگاه مناظره و مباحثة ارزشمند در نهضت آزادانديشي
::انتظار و نشانه هاي ظهور
::جهاني شدن و ظهور
::ورزش از دیدگاه قرآن و احادیث و جایگاه فعلی آن در
::جایگاه زن در سیره و کلام پیامبر اعظم ( ص )
::رسالت استاد مطهّري در جنبش عدالت خواهي
::وضعیّت اجتماعی زن ایرانی از قرن 19 تا امروز و وظیفه ی او در جامعه ی معاصر ایران
::مستندات قرآنی و روایی انسجام اسلامی و برائت از مشرکین
::نقش زبان و ادبيات فارسي در اتّحاد ملّي و انسجام اسلامي
::وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و ﺷﺄن نزول و نقش آیات در انسجام اسلامی
::زبان فارسی و وحدت ملّی و انسجام اسلامی
::زبان و ادب فارسي، سند هويّت ملّي
::بررسي حقوق زنان در اسلام و كشورهاي صنعت
::سوره ی بقره در نثر عرفانی ایران
::سیره و سلوک امام علی (ع) در برخورد با مخالفان
::شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه
::قرآن و عترت (ع) و فمینیسم
::نماز در آثار نثر عرفانی ایران
::گزیده ی چند داستان کوتاه، خاطره، نمایش نامه و فیلم نامه از دفاع مقدّ
::عشق و انديشه ي امين پور در « بي بال پريدن »
::جایگاه رستاخیز در اشعار شاعران ایران
::مباني فقهي ـ حقوقي مرتبط با مسايل اقتصادي، اشتغال و استقلال مالي زنان
::سوره ی بقره در نثر عرفانی ایران
::نقش اخلاق اسلامی در تعاملات اجتماع
::وحدت امّت اسلامی از نظر امام سجّاد (ع) و ارتباط آن با دیدگاه محقّقان دین در عصر حاض
::فرهنگ ايراني
::اندیشه های میرزای نائینی در کتاب تنبیه الامّه و تنزیه الملّه
::تجلّی قرآن در آینه ی اشعار استاد بهزاد
::شیوه های الگوبرداری نسل جوان از سیره علمی و عملی عالمان دین
::معيارهاي تميز حق و باطل در قرآن كريم
::مصادیق نوآوری و شکوفایی از منظر قرآن کریم
::نقش زن در تحکیم خانواده با تکیه به رفتار حضرت فاطمه (س) در زندگی خانوادگی و نمونه ای از اشعار فارس
::نوآوری در راهکارهای تبلیغی مباحث مهدویّت در جامعه و جهان معاصر
::شناخت توسعة فرهنگي از نگاه امام علي (ع) در نهج البلاغ
::امام حسين (ع) احياگر سياست پيامبر (ص
::مفاهيم اجتماعي در شعر معاصر و كهن
::قیام عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر
::نماز و نیایش
::نقش نماز در ارتقاء ساختار اخلاقی انسان ها
::جایگاه قرآن کریم و آموزه های اهل بیت (ع) در تفکّر جهادی
::بررسی علل شیوع ضدّ ارزش ها از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه
::قرآن و بهداشت تن و روان
::نماز از نظر قرآن، پیامبر (ص) و ائمّه اطهار (ع)
::مضامین قرآن در دیوان صباحی بیدگلی
::قیام عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر
::نقش نماز در ارتقاء ساختار اخلاقی انسان ها
::دیدگاه حضرت علی (ع) در تفسیر قرآن
::بازتاب مسایل اجتماعی در اشعار شاعر معاصر ابوتراب جل
::حضرت فاطمه (س) و حضرت زينب (س) بهترین الگوی زنان جهان
::کرامت و عزّت انسانی، سعادت و کمال در نهج البلاغه
::جایگاه قرآن کریم و آموزه های اهل بیت (ع) در تفکّر جهاد
::نقش تعلیم و تربیتی شادی در انسان از دیدگاه قرآ
::رباعی
::سیمای پیامبر ( ص ) در کلّیّات سعدی شیرازی
::پيشگامان و مناديان وحدت در جهان اسلام ، سيّد جمال‌الدّين اسدآبادي
::نهضت پاسخ گويي از ديدگاه قرآن
::همسر آزاري و خشونت خانواده
::« عدالت و ارزش‏هاي انساني در عصر جهاني شدن »
::مهدويّت در قرآن ، احاديث و ادعيّه
::کارکرد معارف قرآنی در امثال و حکم ایرانی
::« انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »« انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »
::زن ، حقوق و جايگاه اجتماعي آن در اسلام
::ویژگی های بارز شهید ثالث
::رسالت استاد مطهّري در جنبش عدالت خواهي
::قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
::قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
::بررسی و نقد ترجمه های منظوم قرآن به فارسی
::کتاب ها


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: زهرا خلفی

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 43
بازدید ماه : 1403
بازدید کل : 110742
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من زهرا خلفی خوش آمديد .لطفا جهت ترویج هرچه بهتر دین مبین اسلام و آشنایی جوانان عزیز میهن اسلامی با قرآن و اهل بیت و همچنین کتاب و مقالات چاپ شده این وبلاگ را به دوستان خود معرفی کنید.همچنین برای هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد .


جايگاه مناظره و مباحثة ارزش‏مند در نهضت آزادانديشي

باسمه تعالي

جايگاه مناظره و مباحثة ارزش‏مند در نهضت آزادانديشي

مناظره در لغت به معني در امري با هم بحث كردن و گفتگو كردن است. در شعر آن است كه شاعر يا نويسنده‏ها دو طرف را برابر هم قرار دهد و آنها را بر سر موضوعي به گفتگو وادار كند و در پايان يكي را بر ديگري غالب گرداند.

مناظره در ادبيات مغرب زمين با Debat و Dialogue قابل تطبيق است. Debat قالبي ادبي است و آن مناظره ميان دو طرف است كه راجع به مسايل اخلاقي، سياسي، مذهبي، قانوني و نظاير اينها به تبادل‏نظر مي‏پردازند و قضاوت نهايي معمولاً توسّط طرف سومي كه بين دو طرف به حكميّت مي‏پردازد، بيان مي‏شود. اين قسم مناظره در قرن دوازدهم و سيزدهم و ايضاً تا قرن هفدهم در ادبيات مغرب زمين رواج داشته است و در نثر و نظم معمول بوده است.1

در لغت‏نامة دهخدا مناظره به معني با هم نظر كردن يعني فكر كردن در حقيقت و ماهيّت چيزي، با هم بحث كردن، مبادله و نزاع با همديگر و بحث با يكديگر در حقيقت و ماهيّت چيزي، و يا عبارت است از توج‍ٌه متخاصمين در اثبات نظر خود در مورد حكمي از احكام و نسبتي از نسبت‏ها براي اظهار و روشن كردن حق و صواب.

مناظره و مجادلة درست و اَحسن مورد توجّه قرآن مجيد بوده و در اين مورد به پيامبر اسلام (ص) چنين وحي شده است:

« اُدعُ اِلي سـَبيل رَبــِّكَ بـِالـْحـِكْمـَة‏ِ وَ الـْمـَوْعـِظـَة‏ِ الـْحَسـَنـَة‏ِ وَ جادِلـْهُمْ بـِاَّلتي هِيَ اَحْسـَنُ اِنَّ رَبـَّـك هـُوَ اَعْلـَمُ بـِمـَنْ ضـلَّ عـَنْ سـَبيـِلهِ و هـُوَ اَعـْلـَمُ بـِالـْمُهْتـَدينَ. »2

« (اي محمد) بخوان به راه پروردگار خود (مردم را) بوسيلة حكمت و اندرز نيكو و با ايشان (درموردي كه آن دو ثمربخش نيست) به وجه احسن جدال كن و به درستي كه پروردگار تو خود داناتر است به آن كه از راه او گمراه است و او (خداوند) خود داناترست به هدايت‏شدگان.»



                                                                                                                                                              1 – فرهنگ اصطلاحات ادبي، بخشي از ص 277 و 278 .  

                                                                                                                                                              2 -  آية 125 سورة نحل .

متن:

مهم‏ترين دستور در تبليغ كه براي هر مبلّغي سودمند است و هر چند مورد تبليغ او غير از طريق الي الله باشد همين است. مي‏دانيم كه مردم در فهم و درك مسايل درجات متفاوتي دارند. عدّه‏اي طالب فهم حقيقت‏اند كه با بحث كردن با آنان در محيطي آزاد و با تبادل‏نظر به نتيجة مطلوب رسيد. اما گروهي ديگر كساني هستند كه در اثر سوابق و ذخاير ذهني براي قبول موعظه آمادگي ندارند و يا روح تمرد و عصيان در ايشان نيرومند است. كه در مجادله با آنان بايد به جدال اَحسن پرداخت.

علم جـدل خود علمي مستقل است كه معمولاً در آخر كتب منطق از آن بحث مي‏شود و به طور خلاصه كنجكاوي در موارد قبول شخص منكر و كشف و موارد قبول اوست كه مجادل آن را پاية تبليغ قرار داده و از او اقرار مي‏گيرد و وقتي اقرار گرفت طرف نمي‏تواند اقرار خود را انكار كند. به طور مثال جدل حضرت ابراهيم (ع) در برابر نمرود و چنانچه در قرآن مجيد آمده است، « ابراهيم (ع) گفت: رَبـّيَ الذي يـُحْيي و يـُميتُ. پروردگارم زنده مي‏كند و هم مي‏ميراند. نمرود گفت انا اُحيي و اُميتُ من هم زنده مي‏كنم و مي‏ميرانم و فرستاد تا دو زنداني را حاضر كردند، يكي را كُشت و يكي را آزاد كرد.شبهه در نظر جُهّال و نابخردان قوي بود. ابراهيم (ع) گفت: « فـَاِنَّ اللهَ يأتي بـِالشّمس‏ِ مِنَ المشرقِ فأتِ بها مِن اَلْمَغربِ فَـبُـهـِتَ الذي كَفَـرَ » پس آنكه كافر بود (نمرود) مبهوت شد و جوابي نداشت. كلمة احسن كه صنعت جدال است براي آن است كه جدال بايد آرام و مؤدّبانه انجام گيرد تا بر لجاجت طرف نيفزايد و آنجا كه معلوم شود فايده ندارد، جدال احسن، رها كردن است مانند لكم دينُكم ولِيُ دين‏ِ و اعرض عن‏ِ الجاهلين.3

اسلام در مناظره و مباحثه انسانها را به نرم خويي و احترام نسبت به طرف مقابل فرامي‏خواند. به مؤمنان فرصت انديشه و استنباط مي‏دهد تا در جوّ مساعد به تبادل نظر در امور مختلف بپردازند. پيامبر عظيم‏الشأن اسلام بارها و بارها با جاهلان و كوردلان با نرم خويي و آوردن حجّت‏هاي كافي برخورد مي‏كرد. به آنان فرصت مي‏داد كه بينديشند سپس نظر خود را اعلام نمايند. خوش‏زباني و حلم پيامبر (ص) در برابر مردم نشانگر آن است كه دين اسلام تندخويي و يك جانبه قضاوت نمودن و اظهار نظرهاي بي‏پايه و يك طرفه را مردود مي‏داند.

در اين مورد قرآن كريم مي‏فرمايد: فبـِما رَحْمَةٍ مِنِ الله لِـنْتَ لَهُم و لو كـُنْتَ فَظّاً غَليظَ القَـلْب‏ِ لَا نـْفَضّوا مـِنْ حَوْلـِكَ فاعـْفُ غـَنُـهم وَ اسْتَغْفِر لَهُم وَ شاو‏ِرْهـُمْ فِي الاْمر‏ِ ...4 . رحمت خدا تو را با خلق خوش خو گردانيد اگر تندخوي و سخت دل بودي مردم از گرد تو پراكنده مي‏شدند پس اگر امّت به ناداني دربارة تو بد كنند از آنان بگذر و از خدا براي آنها طلب آمرزش كن و براي دلجويي آنها در كار جنگ مشورت نما ... مشورت كردن و احترام به امّت به مفهوم نظرخواهي و احترام به عقايد آنان است.

               عقـل را با عقـل ديگر يـار كـن

   امر شورا بُيًنَهْم را كار كـن

               مشورت ادارك و هشياري دهد

  عقل‏ها را عقل‏ها يـاري دهد

          مشورت و تبادل افكار و عقايد در محيطي آزاد و به دور از خفقان تعصّبات بي‏مورد در حلّ اختلاف‏ها و مشكلات امري نيرومند به شمار مي‏آيد و در باروري دانه حصول به نتيجه مطلوب نقش حياتي دارد. هدف اسلام كه رساندن انسانها به كمال است انسانها را در اختيار و انتخاب صحيح و آزاد در انديشه و تدبّر در امور فرا مي‏خواند و در اين مورد تفاوتي بين انسانها قايل نيست.

          قرآن از مسلمانان مي‏خواهد كه با اهل كتاب هم به روشي نيكو مباحثه نمايند. در اين مورد مي‏فرمايد: وَ لا تُجاد‏ِلوا اَهْلَ الكِتابِ الاّ بـِالّتي هِيَ اَحْسَنُ اِلّا الذّينَ ظَلَموا مِنْهُم و قولوا امـَنـّا بالذّي اُنـْز‏ِلَ اِلـَيْنا و اُنـِزلَ ا‏ِلـَيْكـُمْ … 5 .

          و شما مسلمانان با يهود و نصارا و مجوس كه اهل كتابند جز به نيكوترين طريق بحث و مجادله نكنيد. مگر با ستمكاران آنها و به اهل كتاب بگوئيد كه به كتاب آسماني قرآن كه به ما نازل شده و كتب آسماني شما به همه ايمان آورده‏ايم.

          اين آيه به مسلمانان آگاهي مي‏دهد كه به آراء و انديشه يهود و نصارا و مجوس هم بايد احترام گذاشت و به كتاب آنان كه از سوي خداي يگانه‎‏ايست ايمان آورد . اين آيه دالّ بر تشويق مسلمانان به آزاد انديشي و مباحثات درست و نيكو حتي با اهل كتاب است.

             جنگ هفتاد و دو ملّت همه را عذربنه

     چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند

          مولوي شاعر آزاد انديش ايراني اعلام مي‏دارد كه من با هفتاد و سه مذهبم. او اعتقاد دارد كه نظرگاه‏ها يكي است و فيل تاريكخانه يكي بيش نيست اما يكي لقب دال به او مي‏دهد و يكي الف.

          جوّ نامساعد اختناق و محيط رعب‏آوري كه به انسانها اجازه ابراز عقيده و بيان ندهد، افراد آگاه و روشن‏فكر جامعه را دچار يأس و نااميدي نموده، آنان افسرده و سرخورده و دلسرد از ناكامي‏ها، پاي آبله و در جگر خاري سر مي‏دهند:

(مانده پاي آبله از راه دراز          بر دم دهكده مردي تنها           كوله‏بارش بر دوش           دست او بر در،مي‏گويد با خود     غم اين خفته چند،       خواب در چشم ترم مي‏شكند6.)

همين فضاست كه فريادها را در گلو خفه مي‏كند و شاعر نااميد از ديكتاتوري و محيط تنگ و بسته و خاموش، سقف آسمان را كوتاه و زمين را دل‏مرده مي‏بيند. استبداد بي‏داد مي‏كند، شاعر نمي‏تواند با كسي حرف بزند و درد دلش را بيان كند حتّـي نفسش سدّي در برابرش كشيده، دل‏گير از تلخي‏هاي سكون و سكوت سر مي‏دهد:      وگر دست محبّت سوي كس يازي                 

به اكراه آورد دست از بغل بيرون                    كه سرما سخت سوزان است                

نفس، كز گرمگاه سينه مي‏آيد برون، ابري شود تاريك       چو ديوار ايستد در پيش چشمانت نفس كاينست پس ديگر چه داري          چشم          ز چشم دوستان دور يا نزديك7؟

دكتر زرين كوب در مورد مباحثه مسلمين و اهل علم با يكديگر و با ساير علماي اديان ديگر مي‏نويسد: اهمّيتي كه دين در نزد مسلمين داشت و به آن جهت همه چيز ديگر در واقع فرع و تايع آن محسوب مي‏شد، سبب گشت كه اهل تحقيق توجّه خاصي به عقايد و مذاهب اقوام مختلف پيدا كنند و اين نكته همراه با ارتباط و تماس دايم و روزانه‏اي كه مسلمين با پيروان اديان و شرايع وارد يا موجود در قلمرو اسلام داشتند، منتهي شد به پيدايش علم ملل و نحل، و علم كلام.

مطاعه علمي در اديان و مذاهب اقوام مختلف، در واقع بوسيله مسلمين بوجود آمد و براي بوجود آمدن آن هم تسامح محيط اسلامي اوايل اهل عباسيان و شور و شوق مأمون خليفه و معتزلة بغداد لازم بود.

در حالي كه چندي پيش اموي‏ها جعد بن درهم و غيلان دمشقي را در ظاهر به اتّهام عقايد بدعت‏آميز و در واقع به سب اتّـهامات سياسي هلاك مي‏كردند، در اوايل عهد عبّاسيان مجلس مأمون خليفه، محل بحث آزاد بود در باب عقايد و مذاهب مختلف. درست است كه اين تسامح فكري مانع از آن نبود كه خليفه با بعضي از عقايد كه مخالف اسلام مي‏دانست مبارزه كند اما في‏المثل خشونتي كه در محنة احمد بن حنبل نشان داد بعد از بحث و فحص علمي بود.

در هر حال، در روزهاي سه‏شنبه بنابر مشهور، علما و محقّـقان از اهل فكر و ديانات و مقالات در بارگاه اين خليفه حاضر مي‏آمدند. در حجره‏اي خاص جمع مي‏شدند، طعام مي‏خوردند و دست مي‏شستند، آنگاه به مناظره مي‏‎نشستند و در حضور خليفه با نهايت آزادي سخن مي‏گفتند چون شب فرا مي‏رسيد  ديگر بار طعام مي‏خوردند و پراكنده مي‏شدند. در اين مجالس پيروان و پيشوايان اديان مختلف حاضر مي‏شدند چنانكه از غير مسلمين گه‏گاه كساني امسال آذر فرنبغ پيشواي مجوس و يزدان‏بخت  پيشواي مانويه هم در آن راه داشتند، حتي يكي اباليش زنديك هم كه از آئين مجوس برگشته بود، در اين مجالس ممكن بود با موبد بزرگ زرتشتي در حضور مأمون گفت و شنود كند مأمون اين گونه مناظرات را وسيله عمده‏ مي‏شمرد در جستجوي حقيقت و بر خلاف امثال هشام اموي، معتقد بود كه غلبه بر خصم بايد به حجّت باشد نه به قدرت زيرا غلبه‏يي كه به قدرت حاصل آيد هيچ چيز نمي‏تواند آن را از ميان ببرد. اين مجالس كه‏  گاه در طي آنها حتّي امام علي بن موسي الرضا (ع) باثنويه يا نصارا احتجاج مي‏كرد طبيعي بود كه مي‏خواست مباحثات راجع به اديان و مذاهب را مورد توجّة‏ مسلمين‏ سازد. درست‏ است كه اين مناظرات ـ و علاقه خليفه‏ به اين‏گونه مجالس ـ از عهد متوكّل به بعد از ‏بين رفت و خلفا و سلاطين ديگر هم جز در موارد نادر بدين كار توجّه نكردند امّا علاقه به اين گونه مسايل در بين علما باقي ماند و كتب و رسالات در مباحث مربوط به اين مناظرات تأليف شد و علم كلام راه واقعي مجادله به احسن را كه عبارت از ايراد ادلّة مناسب و موافق افهام و عقول مختلف باشد يافت .

مسلمين و اهل كتاب مي‏كوشيدند تا ضمن دفاع از كتب خويش در كتاب  آسماني طرف ديگر تناقضاتي بيابند و محالات. هم‏چنين هر دو طرف در دفاع از عقايد خويش تا آنجا كه ممكن بود منطقي بودند و معقول .

احتجاجات مسلمين اگر همه جا با موازين جدال به احسن منطبق نبوده لااقل غالباً مبتني بود بر مطالعه اناجيل. امّا در اروپا كه تا قرن دوازدهم هيچ ترجمه لاتيني‏ از قرآن در دست نبود، احتجاجات اسكو‏لاستيكها مبتني بود بر مسموعات و حتّي اتّهامات. در قرن سيزدهم ميلادي، بار‏تِـلِـمي ادسا‏يي هنوز در ردّ يك تن مسلمان نسبت به شارع اسلام تهمت‏هايي بي‏اساس  نامعقول ذكر مي‏كرد كه حاكي بود از آفت ناشناخت، اقوال اسكولاستيك‏هاي قرون وسطي را در باب اسلام مجموعه‏اي كرده است از اتّهامات‏ ناروا و جاهلانه، اين مايه ضعف منطق را حتّي توماس داكونياس كه خود به خواهش يكي از رؤساي دومينيكن رساله در ردّ مسلمين نوشت  نيك در مي‏يافت . 

همين نابغة واقعي الهيات وقتي درصدد تأليف كتابي برمي‏آيد تا به قول خود مسلمانان اندلس را از طريق براهين و ادلّة طبيعي و عقلي به حقّانيت ديانت مسيح و بطلان عقايد مسلمين متوجّه كند، احساس مي‏كند كه جز با استدلال و قياس نمي‏تواند اين تعهّد را به انجام رساند. خودش مي‏گويد سبب آن است كه يهود را مي‏توان از روي تورات مجاب و متقاعد كرد. اهل بدعت از نصارا را هم مي‏توان با ادلّه و شواهد منقول از انجيل به راه آورد، اما با مسلمين ـ كه اين حكيم بزرگ اسكولاستيك از روي خطا آنها را در رديف كفّار و مشركين به شمار مي‏آورد ـ جز با ادلّة عقلي كه پسند طبع سليم باشد احتجاج نمي‏توان كرد.

مسلمين از روي تورات و انجيل ادلّه‏يي بر صحت نبوت خاصه اقامه مي‏كردند و در عين حال با تسامح و وسعت نظر هوشيارانه اعتراضات منكران را مي‏شنيدند.

در قلمرو اسلام احتجاجات تنها با يهود و نصارا نبود. مجوس مخصوصاً در ايران بعد از ساسانيان، نيز در اين مناظرات وارد بودند. در بين مسلمين مناظره با ثنوية مجوس و ردّ عقايد و آراء آنها مورد توجّه معتزله بود، چنانكه ابوالهذيل علاف بنابر روايات بالغ بر شصت رساله در مجادلة با مجوس تأليف نمود. بعلاوه مجوس ميلاس نام را ـ كه براي وي يك مجلس مناظره با بعضي علماء ثنوي آراسته بود ـ به اسلام درآورد و در داستان اين مناظره كتابي نوشت به نام ميلاس، خود مأمون نيز با مجوس گه‏گاه مناظره مي‏كرد. چنانكه گويند در خراسان مجوسي بر دست وي اسلام آورد و مأمون او را با خويشتن به عراق برد. آنجا مجوس مرتد شد و مأمون او را بخواست و با او مناظره كرد و به اسلام بازش آورد. مسأله‏يي كه در مناظره با مجوس و ثنويه مطرح مي‏شد فلسفي و اخلاقي بود و با آنكه مجادله با مجوس بعدها دنبال نشد اما اين همه، مناظرات مسلمين با اهل ديانات و مقالات گوناگون رنگ فلسفي داد و مخصوصاً جنب و جوش معتزله به اين مباحثات رنگ علمي خاصي بخشيد.

در هر حال، از همين مناظرات با اهل ديانت بود كه علم كلام نشأت يافت. اين مناظرات اگر هم به قدر اخلاقيات و معنويات پيشوايان اسلام در تشويق منكرين به قبول اسلام تأثير نداشت، لااقل بعضي عقول مردد را از تزلزل نجات داد. بعلاوه وقتي مسلمين به فلسفه هم آشنايي يافتند و در مناظرات نيز ادلّة طرفين تنقيح شد از مجموع آنها غير از كلام، علل و نحل حاصل آمد كه شكل اسلامي تاريخ اديان بود.

در ايام مأمون، مسلمين با همان شور و شوقي كه به هندسه و منطق روي آوردند به عقايد و مذاهب هم توجّه كردند. خود خليفه با بردباري و خردمندي به دلايل و اقول دو طرف گوش مي‏كرد و آنها را در مناظرات از بد زباني و درشت خويي منع مي‏كرد.

فرقه معتزله كه بعضي خلفا مثل مأمون و واثق نيز از آنها حمايت مي‏كرده‏اند در مسايل راجع به عقايد غالباً راه‏حل‏هايي ابتكاري عرضه كرده‏اند و از اين لحاظ عنوان آزاد فكران در اسلام يا تعقّل گرايان اسلام كه بعضي اهل تحقيق به آنها داده‏اند، چندان گزاف نيست8.

رهبر عظم‏الشأن انقلاب، آقاي خامنه‏اي در مورد مناظره‏هاي علمي و قانون‏مند و ضرورت نهضت علمي و آزاد انديشي مي‏فرمايد:

… همين كه اين نسل از افراط و تفريط، رنج مي‏برد و راه ترقّي و تكامل را نه در « جمود و  تحجّر » و نه در « خودباختگي و تقليد» بلكه در نشاط اجتهادي و توليد فكر علمي و ديني مي‏داند و مي‏خواهد كه شجاعت نظريه‏پردازي و مناظره در ضمن وفاداري به اصول اخلاق و منطق در حوزه و دانشگاه بيدار شود و اراده كرده است كه سؤالات و شبهات را بي‏پاسخ نگذارد، خود في نفسه يك پيروزي و دستاورد است و بايد آن را گرامي داشت و آنگاه كه نخبگان ما نقطة تعادل ميان « هرج و مرج » و « ديكتاتوري »‌ را شناسايي و تثبيت كنند، دوران جديد آغاز شده است.

آري نبايد از « آزادي » ترسيد و از « مناظره » گريخت و « نقد و انتقاد » را به كالاي قاچاق و يا امري تشريفاتي، تبديل كرد چنانچه نبايد به جاي مناظره به « جدال و مرا » گرفتار آمد و به جاي آزادي به دام هتّاكي و مسؤوليت گريزي لغزيد.

بي‏شك آزادي خواهي و مطالبة علمي و ديني فرصتي براي انديشيدن و براي انديشة توأم با رعايت « ادب استفاده از آزادي » يك مطالبة اسلامي است و « آزادي تفكّر، قلم و بيان نه يك شعار تبليغاتي بلكه از اهداف اصلي انقلاب اسلامي است و من عميقاً متأسّفم كه برخي ميان مرداب       « سكوت و جمود » با گرداب « هرزه‏گويي و كفرگويي »‌ طريق سومي نمي‏شناسند و گمان مي‏كنند كه براي پرهيز از هر يك از اين دو، بايد به دام ديگري افتاد. حال آنكه انقلاب اسلامي آمد تا هم    « فرهنگ بي‏مهار و خودخواهانة غربي » را نقد و اصلاح كند و هم فضايي بسازد كه در آن،‌ « آزادي بيان »‌ مقيّد به « منطق و اخلاق و حقوق معنوي و مادي ديگران » و نه به هيچ چيز ديگري، تبديل به فرهنگ اجتماعي و حكومتي گردد و حرّيت و تعادل و عقلانيّت و انصاف، سكّة رايج شود تا همة انديشه‏ها در همة حوزه‏ها فعّال و برانگيخته گردند و « زاد و ولد فرهنگي » كه به تعبير روايات پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت ايشان (ع)‌، محصول « تضارب آراء و عقول » است، عادت ثانوي نخبگان و انديشه‏وران گردد. بويژه كه فرهنگ اسلامي و تمدّن اسلامي همواره در مصاف با معضلات جديد نيز در چالش با مكاتب و تمدّن‏هاي ديگر، شكفته است و پاسخ به شبهه نيز بدون شناخت شبهه ناممكن است. اما متأسّفانه گروهي به دنبال سياست زدگي و گروهي به دنبال سياست‏زدايي، دائماً تبديل فضاي فرهنگي كشور را به سكوت مرداب گونه با تلاطم گرداب وار مي‏خواهند، تا در اين بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تريبون، بتوانند تأثيرگذار و جريان ساز باشند و سطح تفكّر اجتماعي را پايين آورده و همة فرصت‏هاي علمي را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسايند و درگيرهاي غلط و منحط قبيله‏هاي بافرهنگ فاسد بيگانه را رواج دهند و در نتيجه صاحبان خرد و احساس، ساكت و مسكوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، بر كنار و در حاشيه مانده و منزوي، خسته و فراموش شوند. در چنين فضايي جامعه به جلو نخواهد رفت و دعوي‏ها، تكراري و ثابت و سطحي و نازل مي‏گردد، هيچ فكر توليد و حرف تازه‏اي گفته نمي‏شود. و عدّه‏اي مدام خود را تكرار مي‏كنند و عدّه‏اي ديگر تنها غرب را ترجمه مي‏كنند و جامعه و حكومت نيز كه تابع نخبگان خويش‏اند، دچار انفعال و عقب‏گرد مي‏شوند. براي بيدار كردن عقل جمعي چاره‏اي جز مشاوره و مناظره نيست و بدون فضاي انتقادي سالم و بدون آزادي بيان و گفتگوي آزاد با « حمايت حكومت اسلامي» و « هدايت علما و صاحب‏نظران» توليد علم و انديشة ديني و در نتيجه، تمدّن‏سازي  زHN و جامعه‏پردازي، ناممكن و يا بسيار مشكل خواهد بود. براي علاج بيماري‏ها و هتّاكي‏ها و مهار هرج و مرج فرهنگي نيز بهترين راه، همين است كه آزادي بيان، در چهارچوب قانون و توليد نظريه در چهارچوب اسلام ، حمايت و نهادينه شود و تشكيل كرسي‏هاي نظريه‏پردازي و كرسي‏هاي پاسخ به سؤالات و شبهات و كرسي‏هاي نقد و مناظره، روش‏هايي علمي و معقول باشند و خوب است كه حمايت و مديريت شوند به نحوي كه هر چه بيشتر، مجال علم گسترش يافته و فضا بر دكّان‏داران و فريب‌كاران و راهزنان راه علم و دين، تنگ‏تر شود9.

پيامبران نمونه‏هاي درخشاني از گفت و گوي سازنده با دشمنان و مخالفان خود به هدف متمايل ساختن آنان به اسلام و نيز ابطال دلايل مخالفان و در نتيجه بنيان نهادن عقيده بر پايه‏هايي استوار از برهان و منطق ترسيم كرده‏اند. براي ما كه امروز در دنيايي از نبرد عقايد و افكار به سر مي‏بريم، لازم است از مناظره‏هايي كه ميان ابراهيم (ع) و طاغوت روزگارش و همچنين ميان وي و پدرش صورت پذيرفته بود درس بياموزيم و در پرتو مناظره‏هاي او و ديگر پيامبران تا پيامبر خاتم (ص) راه بجوييم و در اين تأمّل كنيم كه چگونه آنان دور از غوغاگري‏ها و جنجال آفريني‏هايي كه امروزه جدل فكري و سياسي به دامن آن در غلتيده است به شيوه‏اي پسنديده به نقد دلايل مخالفان خويش مي‏پرداختند.

حيات فكري مسلمانان در روزگار صحابه و تابعين و نيز در عصرهاي پر درخشش اسلامي در پرتو همين رهنمودها پيش رفته است؛ چه در آن روزگاران در دربار خلفا و يا در مساجد ميان مسلمانان و پيروان اديان و انديشه‏هاي ديگر از جمله زنديقان و منكران وجود خدا در ميان فرقه‏هاي مختلف اسلامي با همديگر مناظره‏هايي صورت مي‏گرفت و در اين مناظره‏ها هيچ چيز جز دليل و برهان چيرگي و يا حضور نداشت و اين خود گواهي روشن بر تسامح اسلام و شاهدي آشكار بر جايگاه بلندي بود كه اين آيين به خرد و دانش و آزادي داده است. تا جايي كه علّامة شهيد دكتر اسماعيل فاروقي استاد علم دين شناسي تطبيقي در دانشگاه تِمپل آمريكا در جُستار مهم خود دربارة حقوق غير مسلمانان در حكومت اسلامي بدان گراييده است كه در حكومت اسلامي فرد ذمّي (يا شهروند غير مسلمان) حق دارد در محافل خاص فرقة خود و يا در محافل عمومي، مشروط ‏به آن كه احساسات عمومي مسلمانان را جريحه‏دار نكند، به گسترش و تبليغ ارزش‏هاي هويت خويش بپردازد؛ چه هيچ نزاعي در اين نيست كه ذمّي حق دارد در چارچوب قانوني كه همگان بدان گردن نهاده‏اند و در محدوده‏اي كه احساسات اكثريت را ـ  بعني آنها كه يه حقّ اقليّت در اظهار عقايد خود در آغاز احترام گذاشته‏اند ـ جريحه‏دار نمي‏كند، عقيده و ديدگاه خود را ابراز بدارند اگر مسلمان حق و بلكه وظيفه داشته باشد كه دعوت خود را به شهروندان غيرمسلمان عرضه كند. از ديگر سوي، شهروندان غير مسلمان نيز حقي همانند خواهند داشت و اگر در اين ميان ترسي بر ايمان مسلمانان باشد آنان در برابر اين ترس راهي جز آن نخواهند داشت كه ايمان خويش را ژرف‏تر كنند و از رهگذر پرسش از عالمان خويش در صدد تحقّق بخشيدن به اين امر مهم برآيند. امروزه با گسترش ارتباطات و پيشرفت‏هاي گسترده در وسايل ارتباط جمعي، ديگر عزلت كامل و حصار كشيدن گرداگرد خويش امكان‏پذير نيست و نقدها و بحث‏هاي مخالف به هر وسيلة ممكن به مسلمانان خواهد رسيد و در چنين شرايطي يگانه راه و يگانه پشتيبان آنان در برابر هر نقد و نظريه فرا روي نهادن نقد و نظريه‏اي برتر، خردورزانه‏تر و درست‏تر خواهد بود.

ابوالاعلي مودودي كه پيشگام فقهاي حقوق اسلامي است در تبيين آزادي غير مسلمانان ديدگاهي روشن و قطعي ارايه داده است. او مي‏نويسد:

« در حكومت اسلامي، غير مسلمانان درست همانند مسلمانان و برابر آنها از حق آزادي ايراد سخن، نوشتن، ابراز رأي و نظر، انديشه و برگزاري اجتماع برخوردار خواهند بود و در اين زمينه همان الزام‏ها و شروط و تعهّداتي كه بر مسلمانان است بر آنان نيز خواهد بود. آنان اجازه خواهند داشت در چهارچوب قانون از حكومت و كارگزارانش، حتّي از رئيس حكومت انتقاد كنند. همچنين آن گونه كه مسلمانان حق دارند مذهب فرقه و دين آنان را نقد كنند، آنان نيز حق خواهند داشت دين اسلام را نقد كنند و از آن سوي بر مسلمانان هم لازم خواهد بود، همان گونه كه به غير مسلمانان لازم است در نقد خود پايبند حدود قانوني باشند. آنان در ستايش آيين و تبليغ كيش خويش از آزادي كامل برخوردار خواهند بود. اگر هم مسلماني از دين برگردد عواقب ارتداد وي متوجّة خود او خواهد بود و هيچ غير مسلماني بدين سبب مؤاخذ نخواهد شد.

در حكومت اسلامي غير مسلمانان مجبور به پذيرش عقيده يا انجام عملي بر خلاف آنچه خواست قلبي آنان است نخواهند شد و حق خواهند داشت كارهايي را كه مطابق خواست قلبي آنان است تا آنجا كه با قوانين حكومت برخوردار نداشته باشد، انجام دهند.»

اينها همه به معناي پذيرفتن تعدّد و هويت‏هاي فرهنگي در درون جامعة اسلامي و تعامل مشترك و آزادانة آنها با همديگر است تا همه به رغم اختلاف‏ها و تفاوت‏هايي كه دارند دور از ايدئولوژي سلطه و استكبار و هم نوايي با حكومت‏هاي غرب، در ساختن تمدّن اسلامي مشاركت ورزند10.

آيين اسلام آزادي را به عنوان يكي از آمار و لوازم مسؤول بودن فرد تضمين كرده و هرگونه عامل و زمينة اكراه و اجبار را ممنوع شمرده و در كنار آن از هيچ تلاشي در تأكيد بر ضرورت بيان آشكار حق و اقامة برهان بر عقيدة درست، سپردن مسؤوليت دفاع و پاسداري از عقيده به افراد و گروهها، باز داشتن فتنه از گروندگان، هر چند از رهگذر استفاده از قدرت، و سرانجام كوشش در خنثي كردن نقشه‏هاي دشمنان فروگذار نكرده است. تقريباً همة كتابهاي تفسير و فقه بر اين نكته اتّفاق و اجماع دارند كه آية « لا اِكراهَ فِي الدّينِ» كه در سورة بقره آية 256 بيان شده، يكي از اصول و قواعد بزرگ اسلام و ركني از اركان تسامح اين دين است. اسلام نه اجازه مي‏دهد كسي براي پذيرش اين دين هدف اكراه قرار گيرد و نه براي ترك اين دين.

اسلام، همچنين به هدف ضمانت كردن عدم اكراه، بر مسلمانان واجب ساخته است قدرتي فراهم آورند كه به كمك آن بتوانند در برابر هر كس كه بخواهد آنان را از دينشان بفريبد و بازدارد رودررو بايستند و هم از مسلمانان خواسته است در دعوت كردن دشمنان و مخالفان بدين آيين شيوة حكمت و اندرز شايسته را در پيش گيرند تا درستي از نادرستي و راستي از كژي بازشناخته شود.

صاحب تفسير الميزان، آيت الله محمدحسين طباطبائي، مفسّر شيعي معاصر، آية « لا اكراه في الدّين» را مهمترين آيه‏اي مي‏داند كه بر خلاف پندار شماري از پژوهشگران مسلمان و غير مسلمان كه مدّعي شده‏اند اسلام  دين شمشير است، بر اين حقيقت دلالت مي‏كند كه اسلام با خون و شمشير و يا با اكراه و زور گسترش نيافته است.

در سيرة پيامبر اكرم (ص) و در رفتار آن حضرت با اصحاب خود به خوبي مي‏توان ارزش انديشه و رأي را ديد. آن حضرت با اين كه پيامبر خدا و رسانندة احكام الهي بود نه فقط در برخورد با آراي مخالف سعة صدر داشت، بلكه اصحاب خود را به داشتن رأي و اجتهاد مستقل فرا مي‏خواند مي‏فرمود: « مبادا كسي از شما دهن بين باشد و بگويد: من با مردم هستم ]همان مي‏گويم  كه مردم مي‎گويند[ . از اين روي هيچ تعجّبي نيست كه پيامبر (ص) توانست مكتبي فراگير بنيان نهد تا در زمينه‏هاي مختلف رجالي بزرگ بيرون دهد و در سال‏هايي معدود با عظمت‏ترين و زيبا‏ترين ثروت يا انقلاب فرهنگي از دل صحراي خشك و بي‏حاصل عربستان برخيزد.

اسلام در طول تاريخ پرچم هماورد طلبي را روياروي افكار و انديشه‏هاي مخالف برافراشته و آنها را به گفت و گوي جدّي فرا خوانده است، با اين اطمينان كه از سويي از منطقي قوي و برتر برخوردار است و از سوي ديگر اين منطق با فطرت بشر سازگار و همگن است، تا جايي كه اگر انسان در فضايي از آزادي و طهارت به خود واگذاشته شود راهي جز گردن نهادن بدين آيين فراروي خويش نمي‏يابد. هماوردطلبي اسلام در دعوت به مناظره پيام روشن يكي از آيات صريح قرآن كريم است كه در دل مخاطبان خويش اثري ويژه داشته است، آنجا كه مي‏گويد: « بگو: اگر راست مي‏گوييد برهان خود را پيش آوريد.»

با تكيه بر همين منطق است كه در هر نسل و در هر عصر و با پيش آمدن هر ابتلاي تازه بر مسلمانان، مرداني بزرگ قامت افراشته‏اند و با تكيه بر كتاب الهي روياروي همه‏ي تهديدهاي نوخاسته ايستاده‏اند تا گواهي خويش را بر حق ادا كنند. با همة فراواني مناظره‏هايي كه ميان عالمان مسلمان و سردمداران فكري و مذاهب و انديشه‏هاي مخالف روي داده، در تاريخ نمونه‏اي ثبت نشده است كه مسلماني در يك مناظرة آزاد شكست خورده و يا از مناظره، عقب نشسته باشد، بلكه سخن پيامبر در رويارويي با مخالفان سرسخت آن بوده است كه « مرا با مردم واگذاريد.» اكنون نيز سخن رهپويان پيامبر (ص) همين است و همه جا به چنين مناظره‏هايي آزاد فرا مي‏خوانند، بي‏آنكه البته پاسخي بشنوند.

از همين روي هيچ شگفت آور نيست كه ببينيم همة افكار و انديشه‏‎ها راه خود را به سوي گفت و گوي و رشد و بالندگي تنها در پرتو حيات فكري آزادانه‏اي ديده‏اند كه الگوي اسلام آن را ايجاد كرده است. در فضايي كه اسلام بوجود آورده، كسب دانش هم يك تكليف و هم يك حق است و تحقيق علمي جايگاهي والا داشته و دارد و از هر قيد و بندي رهاست: در سورة يونس آية 101 مي‏فرمايد: « بگو بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست.» اسلام بر آزادي، قيودي خارجي نگذاشته و از ديدگاه اين آيين، مهم آن است كه آزادي، خود را نقض نكند و به وسيله‏اي يا زمينه‏اي براي از ميان بردن آزادي‏هاي ديگران يا تجاوز نسبت به اين آزادي‏ها و يا به ابزاري براي برانگيختن گرايش‏هاي نژادي و تعصّب‏هاي گوناگون و يا سرآغازي براي تحريك انگيزه‏هاي غريزي بدل نشود؛  چه، آزادي يكي از ارزش‏هاي والاي انساني است، اما چنانچه از ارزش‏هاي حق و خير و زيبايي و عدالت جدا شود، مفهوم خود را از دست مي‏دهد. بر همين پايه است كه ستمگر و يا ديوانه از آزادي برخوردار نيستند: « هيچ ضرر يا ضرر رساندني در اسلام نيست » و « هيچ ستمي جز بر ستمگران نيست » كه در سوره بقره آيه 193 بيان شده است و به ديگر سخن، ارزش آزادي بسته به مقدار قدرت، آرامش، ثبات، ايمان، عدالت، و پيشرفتي است كه به زندگي مي‏بخشد.

اسلام انديشه و آزادي انسان را آنچنان ارجمند دانسته كه انديشيدن را يك واجب قلمداد كرده است؛ چرا چنين نباشد، در حالي كه پايداري در برابر مهمترين مسايل سرنوشت ساز همچون مسألة عقيده و اموري چون رفتار و كردار و سرنوشت به همين وظيفه وابسته است. از همين روي است كه آيات كتاب الهي پياپي و پيوسته انسان را به تفكّر فرا مي‏خواند، عقل و خرد او را راه مي‏نمايد، او را به پيروي نكردن از توهّم‏ها، پرهيز از همراهي بي‎‏دليل با عامة مردم و خودداري از دنباله روي پدران و نياكان تشويق مي‏كند و چيزهايي‏ همانند شراب و مواد مخدّر را كه از ميان برندة عقل است حرام اعلام مي‏دارد و او را از دست يازيدن به استبداد و سلطه‏گري و يا سر فرود آوردن در برابر آن منع مي‏كند11.

تمامي انسانها از كرامتي كه خداوند به آنها بخشيده است حق برخورداري و استفاده را دارند. انسانها از عقل و نطق بهره دارند. مي‏توانند آزادانه بينديشند و سخن بگويند. اسلام تنها به آن بسنده نكرده است كه حق انسان را براي زندگي، آزادي و سلامت شخصيّت به رسميت بشناسد، بلكه بر پاية اصل خلافت و كرامت انسان و با اتّكا به اين كه انسان خليفة خداوند و در داوري به حق در ميان مردم جانشين اوست، پاسداري از اين آزادي و كرامت را وظيفه‏اي مقدّس براي فرد و جامعه دانسته است. هر كسي در ميان مردم به فرمان بري خداوند و حكم به عدالت برخيزد هم او خليفة خداوند است. اين انسان موجودي است كه خداوند او را در آسمان به اين گرامي داشته كه نامش دربارگاه جلال و ملأ اعلي ياد شود و آنگاه فرشتگان خود را نيز به سجدة او واداشته است. بنابراين هيچ جاي شگفت ندارد كه او را در زمين نيز بدان بهره‏اي كه از خرد و اراده و نطق داده و به آن نيروها كه در عالم هستي به تسخير او درآورده و سرانجام به آن پيام‏هاي هدايت و كتابهاي آسماني كه بر او نازل كرده است گرامي بدارد.

بلي انسان مي‏تواند به درجه‏اي از علو و مرتبه برسد كه هيچ فرشتة مقرّبي به آن درجه نرسيده است. سعدي در اين مورد مي‏‏گويد:

مگر آدمي نبودي كه اسير ديو ماندي      كه فرشته ره ندارد به مكان آدميّت

اگر انسان پايگاه و منزلتي را كه بر او ارج نهاده‏اند، نشناسد، سرانجام به ورطة هلاكت خواهد افتاد كه حضرت علي (ع) مي‏فرمايد: « هَـلَكَ اْمـْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ »  « تباه گشت مردي كه قدر و منزلت خود را نشناخت. ( ندانست كه چه گوهر گرانمايه است.)12 »

انسان، اين عالم اكبر، موجودي كه خداوند از ميان تمامي موجودات آسماني و زمين با چشم عنايت به او مي‏نگرد و نسبت به او كرامت نموده، او را خليفة خود قرار مي‏دهد و مي‏فرمايد:     « وَ اِذ قال رَبـُّـكَ لِلْمَلائِكَةِ اِنّي جاعِلٌ في الاَرْضِ خَليفَةً … » 13

پس اين كرامت انسان در نزد حق سبب مي‏شود كه انسان ارزش يافته و از نظر عقيده و انديشه بايد مورد احترام و تكريم قرار گيرد و به قول سعدي « مغزي است در هر استخوان، مردي است در هر پيرهن »

يكي از نتايج كرامت انسان حفظ حيات او از تجاوز، خواه از سوي خود وي و خواه از سوي ديگران است؛ كه در بخشي از سورة نساء آيه 29 مي‏فرمايد: « انساني كه خداوند ريختن خونش را حرام گردانيده است.»

و در بخشي از سورة اسراء آيه 33 مي‏فرمايد: « و هرگز نفس محترمي كه خدا قتلش را حرام كرد، مكشيد مگر آنكه به حكم حق مستحق قتل شود.»

حرمت نهادن به انسان از نگرگاه اسلام، به حفاظت از وي در برابر پديدارهايي چون گرسنگي و بيماري و آوارگي كه هستي او را تهديد مي‏كند و همچنين در برابر هر چه از قبيل بدگماني و تجسّس و غيبت و ديگر انواع ستم كه او را در معرض اهانت، تمسخر و يا بردگي براي ديگران قرار مي‏دهد امكان‏پذير شده است. هر انساني بايد به حقوق خود آگاه باشد و حق ندارد به عنوان بنده‏اي كه خليفة خداوند است دربارة آن سستي و كوتاهي ورزد.

اين حقوق ملك او نيست، بلكه از آنِ خداوند سبحان و او يگانه مالك آن است، و در اين ميان از انسان خواسته شده است در اين وظيفه آنگونه كه خداوند اراده فرموده، عمل كند؛ براي نمونه، حفاظت انسان از زندگي خود و فراهم آوردن آنچه موجبات بقاي انسان و تحوّل و پيشرفت در زندگي اوست، حقي براي انسان نيست كه مثلاً با كارهايي چون خودكشي، ولنگاري، تحميل گرسنگي به خويش، انتقام جويي و يا به سپردن خود به جهل و نادان، در آن كوتاهي ‏ورزد. سرباز زدن از بندگي ديگران، مقاومت در برابر طاغوتها و مبارزه براي آزادي، عدالت، پيشرفت و سعادت بشر نيز نه مصاديقي از حقوق بلكه وظايفي ديني هستند كه انجام آنها موجب پاداش الهي و واگذاشتن آنها موجب كيفر است. بدين‏سان، در نگرش اسلام، حقوق انسان از نوعي تقدّس برخوردار مي‏شود كه تا زماني كه يگانه سر چشمة آن خداوند است، هيچ حزب يا پارلمان و يا حكمراني نمي‏‎تواند آن را به بازي گيرد و چيزي از آن را الغا و يا دست خوش تغيير كند14.

بنابراين در بحث‏ها و گفتگوها بايد براي انديشة يكديگر ارزش قايل شده، با توجّه به حق آزادي عقيده كه حق هر فرد در انتخاب يك عقيده دور از هر گونه اكراه است، در حدّي كه به حيثيّت ديگران لطمه‏اي وارد نشود بدون ترس و سانسور، عقايد خود را ابراز نماييم و نيز به عقايد ديگران به ديدة تكريم بنگريم.

ما به سبب برخورداري از نعمت الهي چون انديشه و اراده و جانشيني خدا بايد از اين توانهاي نهفته بهره برده و در شكوفايي آنها كوشش نماييم. در رويارويي با طوفان تهاجم، انديشه و تفكّر رسالتي دوگانه بر دوش داريم از سويي مي‏بايست زمينة وسيع‏تري براي گفتگو و برخورد ميان گروه‏هاي مختلف امّت كه با سلطة بين‏المللي و صهيونيستي بر ثروت‏ها، مقدّسات و روح و انديشة خود مخالف است و نيز ميان گروه‏هاي مختلف اسلامي و ديگر طرفداران آزادي ملّتها و حقوق بشر با هر دين و آيين، فراهم سازيم، و از سويي ديگر مي‏بايست براي روشن كردن « طرح اسلامي » كه همة رهاوردهاي كوششهاي بشر را در خود جاي مي‏دهد، بكوشيم و در اين راه نقطه ضعف و سستي و سقوط را در فرهنگ غربي بشناسيم و اجازه ندهيم كه اين ضعفها و سستي‏ها بر ما چيره شود و ما را در زير گامهاي خود خرد كند. خاستگاه ما در اين مهم، اصل «يگانگي نوع بشر و وحدت سرنوشت آن و همچنين شمول رحمت الهي به همة انسانها» است.

                                                                مـِـن الله التّـوفيق

                                                          زهرا خلفـــي

                                                            دانشگاه آزاد اسلامي ـ واحد دزفول

                                                               آبان ماه 1383

 

 

پـا نوشــت

3 -  قرآن و شعارها، ص 85 .

4 – بخشي از آية 159 سورة آل عمران .

5 – بخشي از آية 46 سوره عنكبوت .

6 – بخشي از شعر  مي‏تراود مهتاب  « نيما يوشيج »  .

7 – بخشي از شعر زمستان « اخوان ثالث » .

8 – كارنامه اسلام، بخش‏هايي از صص 92 الي 110  .

9 – نشرية معارف : ص 2 .

10 – آزادي‏هاي عمومي در حكومت اسلامي صص 27 و 28 .

11 -  همان كتاب، بخشهايي از صص 22. 23. 36. 37، 39  .

12 – حكمت 141 ، نهج البلاغه، فيض الاسلام .

13 –بخشي از آية 30 سورة بقره  .

14 – آزادي‏هاي عمومي در حكومت اسلامي ، بخشي از ص 18 .

   

منـابع و مأخـذ

1- داد ، سيما، فرهنگ اصطلاحات ادبي، انتشارات مرواريد، چاپ دوم 1375 .

2- استاد كمالي، سيد علي، قرآن و شعارها، مؤسّسة فرهنگي، انتشارات نور معرفت، چاپ اول، 1375.

3- دكتر زرين كوب، عبدالحسين، كارنامة اسلام، انتشارات اميركبير، چاپ هفتم، 1380 .

4- نشريّة اطّلاع رساني معارف، شماره 11 ، اسفند 1381 .

5- غنوشي، راشد، آزادي‏هاي عمومي در حكومت اسلامي، مترجم حسين صابري، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ اول، 1381 .

6- فيض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، چاپ دوم، مجلّد 1-6 ، 1365 .

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: مقالات ، جايگاه مناظره و مباحثة ارزش‏مند در نهضت آزادانديشي، ،
:: برچسب‌ها: جايگاه مناظره و مباحثة ارزش‏مند در نهضت آزادانديشي,

نوشته شده توسط زهرا خلفی در شنبه 7 شهريور 1394


:: پنجمین کتاب منتشر شده از اینجانب:
:: زن در قرآن (انگلیسی)
:: بررسی و نقد ترجمه های منظوم قرآن به فارسی
:: قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
:: قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
:: ویژگی های بارز شهید ثالث
:: زن ، حقوق و جايگاه اجتماعي آن در اسلام
:: « انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »
:: کارکرد معارف قرآنی در امثال و حکم ایرانی
:: مهدويّت در قرآن ، احاديث و ادعيّه
:: عدالت و ارزشهای انسانی در عصر جهانی شدن
:: همسر آزاري و خشونت خانواده
:: نهضت پاسخ گويي از ديدگاه قرآن
:: پيشگامان و مناديان وحدت در جهان اسلام ، سيّد جمال‌الدّين اسدآبادي
:: سیمای پیامبر ( ص ) در کلّیّات سعدی شیرازی
:: رباعیات
:: نماز از نظر قرآن، پیامبر (ص) و ائمّه اطهار (ع)





به وبلاگ من خوش آمدید




:: ارديبهشت 1403;
:: تير 1402;
:: خرداد 1396;
:: مهر 1394;
:: شهريور 1394;

آبر برچسب ها

دانشگاه , زهرا خلفی , الگو , رفتار , پیامبر , قرآن , دشمن , شناسایی , سیره معصومین , اسلام , دشمنان ایران , رهبر , دانلود , دانلودکتاب , دانلودمقاله ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by zahrakhalafi